در حالی که کانادا یک سال دیگر از تولدش را جشن میگیرد، تغییر ظریف اما قابل توجهی در حس وطندوستی در این کشور در حال شکلگیری است؛ تغییری که به گفته کارشناسان، تنها بازتابی از غرور ملی نیست، بلکه همراه با پیچیدگی، انتقاد و حتی نوعی مقاومت خاموش است.
اظهارات اخیر سیاسی از آن سوی مرز، از جمله سخنان دونالد ترامپ رئیسجمهور سابق آمریکا درباره الحاق کانادا، در میان کاناداییها واکنشهایی به همراه داشته است. این روزها پرچمهای بیشتری در شهرها به اهتزاز درآمده، کالاهای ساخت داخل بیشتر خریداری میشود و برخی در سفر به ایالات متحده تجدیدنظر میکنند.
«متیو هِیدِی»، استاد و رئیس دپارتمان تاریخ دانشگاه گوئلف، در ایمیلی به CTVNews.ca گفت:
«بهطور قطع شاهد افزایش حس وطندوستی بودهایم؛ و این نوعی ملیگرایی تدافعی است… که در واکنش به تهدیدی علیه کانادا از سوی کشوری شکل گرفته که دههها آن را همپیمان نزدیک خود میدانستیم.»
برای «بردلی میلر»، دانشیار دانشگاه بریتیش کلمبیا، این خیزش تازه صرفاً واکنشی به فشار خارجی نیست.
او میگوید: «باید آن را در ارتباط با وضعیت روحی-ملی کاناداییها در چند سال اخیر هم دید.»
میلر اشاره میکند به فهرستی از مسائلی که در این سالها غرور ملی را تحتالشعاع قرار داده: از پیامدهای کمیسیون حقیقت و آشتی گرفته تا گزارشها از وجود گورهای بینام و نشان در مدارس شبانهروزی، بحران بازار مسکن و اختلاف نظرها درباره سیاستهای کووید-۱۹ و رهبری فدرال.
او میگوید: «شاید بتوان گفت که آنچه اکنون شاهدش هستیم، هم یک موج جدید وطندوستی است و هم نوعی واقعبینی نسبت به کشور. ما کمکم از حال و هوای مبهمی که لااقل پنج سال در آن بودیم بیرون میآییم؛ گرچه معلوم نیست این روند تا کی ادامه داشته باشد.»
بازپسگیری پرچم
یکی از نشانههای واضح این تغییر، بازگشت پرچم برگ افرا (Maple Leaf) به جریان اصلی جامعه است. پرچمی که در گذشته، بهویژه در ماجرای «کاروان آزادی»، بهنوعی نماد گروههای راستگرا تلقی میشد، اما حالا در میان طیف گستردهتری از کاناداییها دوباره محبوب شده.
هیدِی میگوید: «بهنظر میرسد که در شرایط فعلی، پرچم کانادا دوباره به نشانهای برای مردم عادی تبدیل شده است. دیگر اینطور نیست که وقتی کسی آن را برافراشته میکند، گمان شود که حتماً گرایش راستگرایانه دارد.»
او اضافه میکند که اثر این فضا محدود به نمادها نیست و بر رفتار خرید مردم، مقاصد سفر و شیوه ابراز حس وطندوستی در زندگی روزمره هم اثر گذاشته است.
وطندوستی داوطلبانه
میلر نیز تأکید میکند که حس ملیگرایی در کانادا همواره در مقایسه با کشورهای دیگر، شکلی آرام، عملگرا و داوطلبانه داشته است.
او میگوید: «بسیاری از کاناداییها بهشدت به کشورشان افتخار میکنند، بیآنکه هیچ لباس و نمادی با نشان برگ افرا داشته باشند یا حتی پرچمی روی ایوان خانهشان نصب کنند.»
او یادآوری میکند که حتی در سال ۱۸۶۷ و در زمان تأسیس کنفدراسیون کانادا، مخالفتهای زیادی وجود داشت؛ استانهایی مثل نیوبرانزویک و نوااسکوشیا دولتهایی ضد کنفدراسیون انتخاب کردند و استانهایی مانند بریتیش کلمبیا و پرنس ادوارد آیلند هم زمانی به کنفدراسیون پیوستند که چارهای جز این نداشتند. برخی، بهویژه بومیان کانادا، اساساً خود را بخشی از این کشور نمیدانستند.
میلر میگوید: «هویتهای منطقهای ما اغلب قویتر از هویت ملی ماست. کاناداییها خودشان انتخاب میکنند که چقدر بخواهند کشورشان را جشن بگیرند — یا اصلاً نگیرند. بهنظر من، همین آزادی انتخاب یکی از نقاط قوت کاناداست.»
فرصتی برای تأمل و جشن
در سالهای اخیر، بهویژه بهدلیل افشاگریها درباره رفتار با بومیان کانادا در مدارس شبانهروزی، درخواستهایی برای لغو جشنهای روز کانادا وجود داشت. اما هیدِی میگوید این انتقادات امسال کمتر به چشم میآید.
او میگوید: «فکر میکنم امسال این انتقادات به اندازه قبل دیده نمیشود؛ شاید چون بسیاری از کاناداییها میخواهند کشورشان را جشن بگیرند.»
با این حال، هیدِی معتقد است که روز کانادا همچنان فرصتی برای تأمل در کنار جشن است.
او میگوید: «بخشهایی از تاریخ و وضعیت فعلی کانادا ارزش جشن گرفتن دارد، اما در عین حال، مشکلاتی هم هست. همه مردم این کشور تجربههای مثبتی از زندگی در آن ندارند — بهویژه بومیان کانادا.»