مادربزرگ ناتنی کودکان ناپدید شده نوا اسکوشیا میگوید صدای آنها را شنیده و بعد «هیچ چیز»
جنی مکنزی، مادربزرگ ناتنی لیلی و جک سالیوان، میگوید هنوز باور دارد که آن دو کودک زندهاند.
مکنزی که در یک کاروان در حیاط همان خانهای زندگی میکند که پسرش دنیل مارتل و خانوادهاش در آن ساکن هستند، گفت صبح روز دوم ماه مه با صدای پارس سگش از خواب بیدار شد؛ صدایی که همیشه نشانه بازی کردن بچهها در تاب بود. او گفت صدای لیلی و جک را شنید؛ اتاقخوابش فقط چند قدم با تابها فاصله دارد.
او گفت: «بعدش دیگه هیچ صدایی نیومد.»
چند دقیقه بعد صدای پسرش دنیل را شنید که نام بچهها را فریاد میزد. وقتی از کاروان بیرون آمد، مادر بچهها یعنی مالهیا بروکس-موری را دید که دختر یکسالهشان را بغل کرده و در حیاط ایستاده بود. مالهیا به او گفت که بچهها گم شدهاند و حدود ۲۰ دقیقه است که خبری از آنها نیست.
مکنزی گفت: «در کاروان رو بستم، چکمههامو پوشیدم، اومدم بیرون، دویدم سمت جنگل.»
او در مصاحبهای که در مقابل کاروانش انجام شد و اولینبار بود که خبرنگاران اجازه حضور در ملک را پیدا میکردند، گفت که ساعت ۸:۴۸ صبح به وقت محلی تنها دو دقیقه با برادرش تلفنی صحبت کرده و بعد برای لحظهای خوابش برده. در همین فاصله بچهها ناپدید شدهاند.
با وجود هفتهها جستوجوی گسترده در اطراف ملک، فقط دو رد پا و تکهای از یک پتو پیدا شده است. پلیس سوار نوا اسکوشیا (RCMP) با همکاری یگانهای مختلف جنایی هنوز جزئیات زیادی منتشر نکرده است.
لیلی ۶ ساله و جک ۴ ساله آخرین بار همان صبح دیده شدند. عکسهای آنها چند هفته بعد توسط دولت نوا اسکوشیا منتشر شد.
مکنزی تصمیم گرفته داستان خودش را بازگو کند تا شاید شفافیتی به ماجرا بدهد و به شایعاتی که در فضای مجازی پخش شده پایان دهد.
با گریه گفت: «خودمو سرزنش میکنم که اون صبح از خواب بلند نشدم تا بچهها رو ببینم… اگه این کارو کرده بودم، این اتفاق نمیافتاد.»
او از آن روز اول بهعنوان یک صحنه پر از هرجومرج یاد کرد؛ ماموران، تیمهای جستوجو و خبرنگارانی که به آن منطقه روستایی هجوم آورده بودند.
دو سال قبل، مالهیا و دنیل با بچهها به آن ملک نقلمکان کردند. پدر بیولوژیکی بچهها از مدتی قبل دیگر در زندگی آنها حضور نداشت. پس از مدتی، آنها صاحب یک دختر هم شدند. مکنزی به خانواده جوان خانه موبایلی داد و خودش در یک RV کوچک زندگی کرد. تاب چوبی حیاط را هم خودش ساخته بود، با یک سرسره آبی و جعبه شنبازی.
او گفت: «اونها دو سال توی زندگی من بودن. وقتی اومدن اینجا، جزئی از خانواده من شدن.»
مکنزی تأکید کرد که او و خانوادهاش کاملاً با پلیس همکاری کردهاند، با وجود اینکه این پرونده توجه رسانههای بینالمللی زیادی را جلب کرده. او تنها در یک مورد، همان روز اول، اجازه ورود سریع یک مامور به کاروانش را نداد چون میخواست اول سگش را بیرون ببرد. بعد از آن، کل ملک بارها بازرسی شد؛ از جمله خانه موبایل، کاروان، چاه و سپتیک تانک. حتی با پهپاد زیر خانه را هم بررسی کردند. دنیل مارتل نیز تست دروغسنجی داده و گفته که آن را با موفقیت پشت سر گذاشته.
با این حال، همچنان در فضای مجازی، اتهاماتی علیه مکنزی و پسرش مطرح میشود.